کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع     قالب شعر : مثنوی    

بـارانـی‌ام امـشـب، هـوای گـریه دارم            مـانـنـد چـشـم بـی‌قــرارت بـی‌قــرارم

امشب عزادار است خورشید خراسان            از مـاتـمـت عـالـم شده شـام غـریـبـان


دنـیـا بـرایت داغ بـی‌انـدازه‌ای داشـت            هر روز آقا غـصه‌های تازه‌ای داشت

از کـودکی داغ یـتـیـمـی را چـشـیـدی            وقتی کـفـن بر صورت بـابـا کـشـیدی

ابـری‌ست چـشـمـت مثـل آفـاق مـدینه            آتــش گـرفـتـه قـلـبـت از داغ مـدیــنـه

در چـشـم‌هـایت حـسـرتی بسیار مانده            گـویـا دلـت بـیـن در و دیــوار مـانـده

شوق سفر می‌بارد از چـشمان خیست            شد قـطـره‌هـای اشک تو تنها انـیـست

از این زمـانه سهـم تو شد بی‌شکـیـبی            سخت است بین خانه خود هم غـریبی

از این قفس حالا دگر وقت رهایی‌ست            سـهـم حـسـیـنی‌ها بـلایی کربلایی‌ست

آقا تو می‌دانی عـطش با لب چه کرده            آن مشک پـاره با دل زینب چه کـرده

داری خبر از عصر عاشورا به خوبی            از بی‌کسی، از تشنگی، از پای کوبی

اینجـا ولـی آتـش نـسـوزانـده پـری را            اینجا کـسی سـیـلی نـزد نـیـلـوفری را

اینجـا بـیـابـان نیـست، اینجا تـل ندارد            صد شـکـر اینجا گـودی مـقـتـل ندارد

اینجا کسی در دست خود خنجر ندارد            اینجـا کسی کـاری به انگـشـتـر ندارد

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حمید رضازاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن قالب شعر : غزل

چشمه جود و سخا چشم ترش می‌سوزد            آتش افتاده به جان و جگـرش می‌سوزد

زنی از نسل شقاوت زده خنجر از پشت            زخم کاریست، که پا تا به سرش می‌سوزد


چون پرستوی اسیری که شکسته بالش            گوشۀ حجـره غـریـبانه پـرش می‌سوزد

مـیـوه بـاغ رضــا از سـر شـاخ افـتـاده            بـاغـبان کو که بـبـیـند ثـمرش می‌سوزد

شعـلـه‌ور شد دل آفـاق از آن آتـش و آه            آسـمـان دید که قـلـب قـمـرش می‌سوزد

شده بی‌تـاب دل کـوثـر و طاهـا از درد            شعـله افـتاده به دریـا گُهـرش می‌سوزد

سوخت از داغ مدینه همه عمرش که چرا            خـانه فـاطـمـه دیـوار و درش می‌سوزد

از تب زهر چنان سوخت دل و جان جواد            عرش با لوح و قلم از خبرش می‌سوزد

یـاس بـسـتـان غـریب الغـربا پـرپـر شد            در بهاری که چنین خشک و ترش می‌سوزد

آسـمـان گـریـه بر احوال یتـیـمـش دارد            پدری محتضر است و پسرش می‌سوزد

عـالـمی منـتـظـر دسـت عـدالـت مـانـده            سـال‌ها از غـم او مـنـتـظرش می‌سوزد

شده پـژمـرده دل سرخ "شقایق" از غـم            هر شب از دوری او تا سحرش می‌سوزد

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

نسیمِ عشقِ عطرآگینِ بابا حسرتِ جانت           ربوده از کفَت صبر و قرار از جانِ جانانت

سیاهی می‌رود چشمت به زردی چهرۀ ماهت           که خونابِ جگر را شسته اشکِ چشمِ گریانت


نمی‌دانیم با آن زن چگونه عمر سر کردی           نمک از سفره‌ات خورد و شکست امّا نمکدانت

زنی که بـاید آرامِ دلِ غـمـدیـده‌ات باشـد           ولی با زهرِ کین انداخت آتش در گلستانت

پدر در جنتِ طوس و پسر در غربتِ بغداد           نداری محرمی دستی کشد بر زخمِ پنهانت

به آتش می‌کشد دل را دمادم آهِ جانسوزت           به گوشِ جان چو می‌آید صدای صوتِ قرآنت

دلم امشب ز داغت بی‌نهایت روضه می‌خواهد           تو غرقِ زهرِ جانکاه و من امّا دردِ هجرانت

از آن وقتی که زهرِ کین به جانت کارگر گشته           به سمتِ مشهدِ بابا تو بستی پلکِ چشمانت

اَباالهادی! تو هم ای‌کاش چون اکبر به بالینت           پدر می‌زد گلِ بوسه بر آن زخمِ فراوانت

غریب و بی‌کس و تنها میانِ حجره می‌نالی           نپـرسـیده کسی آخر از احوالِ پـریشانت

به یادِ کربلا جانت یقیناً مثلِ زهرا سوخت           صدای درد می‌آید چنان از بیت‌الاحزانت

خدا را شکر باز آقا! تو را غسل و کفن کردند           چو جدّت زیرِ سُمِ کین، نداده کس به جولانت

دِگر اکبر به خاک و خون دِگر اصغر در آغوشت           رقـیه در پیِ رأست نرفـته شامِ ویـرانت

اگر مثلِ حسن جدت تو را هم زهرِ کین دادند           ندیده لااقل خواهر که خون پُر گشته دامانت

علی موسیَ الرضا آقا! تویی صاحب عزا امشب           که شورِ روضه بر پا گشت از سمتِ خراسانت

به روزِ حشر چون دلها همه در بُهت و حیرانند           ببخشا عاشقانت را از آن دریای احسانت!

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

درونِ حجره در خونت به خود از درد می پیچی           برونِ حجره پاکوبان و دست افشان و خندانت

دریغا! در کنارِ تو نبوده یار و غمخواری           به گوشت می‌رسد هر دم فقط شادیِ عدوانت

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده            اگـر شـال عـزا بر شـانـهٔ اسـلام افـتاده

زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده            شبیه جعده در ذهـنش خیالی خام افتاده


نشانده نقشه‌های شوم را در چشم‌های خود            جواد إبن رضا در چنگ مکری تام افتاده

چه برّنده‌ست شمشیرِ زبانِ نحسِ أمّ الفضل            کـلامش باز هم در ورطهٔ دشـنام افتاده

نفس می‌سوزد از زهرِ هلاهل؛ جایِ قدری آب            زمین خورده! جوانی تشنه و ناکام افتاده

گلویش شعله‌ور در آتش و از کنج لب‌هایش            عطش جاری‌ست و دریا کنار جام افتاده

به سختی گام برمی‌دارد و از لرزش بسیار            عبا از شانه‌اش بی‌تاب در هر گام افتاده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

به سختی در میان هلهله مظلوم جان داده            چه تنها کنج حجـره پیکـری آرام افتاده

تنش در زیر سمّ اسب‌هایِ سخت جولان نه            به زیر تابشِ خورشید، روی بام افتاده!

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در کوچه بود جسم امام جوان، جـواد؟            یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد

ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر            بس اُمّ‌فَـضل داشت به اِبن‌الـرّضا عِناد


این جـسم سبـز بوی گـل سرخ می‌دهد            دست که داد دسته‌گـل فـاطـمی به باد؟

شد کوچه‌های شهر پر از عطر و بوی گل            گـویی فـتاده بـاغ گـلی روی دوش بـاد

گه نـام بـاب بـرد و گـهی آب آب کرد            لب‌تـشنه داد جان و جـوابش کسی نداد

آن کس که اَنُفس از نَفس او نَفس گرفت            زد همچنان نفس نفـس و از نفـس فتاد

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد میرصفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن قالب شعر : غزل

شکـسـته‌اند قـلم‌ها و بـسـتـه‌اند دهـان‌ها            نـشـسـته‌اند قـدم‌ها و خـسـته‌اند تـوان‌ها

نبرده راه به جایی خیال از تو سرودن            چه ساکن‌اند زمان‌ها، چه الکن‌اند زبان‌ها


چه حاجتی به بیان است آنچه را که عیان است            که شرح عمر کمت نیست در توان بیان‌ها

کم از شکوه تو گـفـتـند راویان احادیث            نشـسـته داغ عـظیـمی میان سیـنۀ آن‌ها

کسی که حرز تو را بسته است بر سر بازو            کشیده خط سیاهی به دور خط و نشان‌ها

یکی‌ست لطف و عتابت هر آن که دور شد از تو            چـشیده است بلاها و دیده است زیان‌ها

تویی که مرجع حلُ‌المسائل است نگاهت            به ما نگـاه بـیـنداز در هجـوم گـمـان‌ها

همیشه قصۀ تو می‌خورد گریز به گودال            درست لحـظۀ آخر بـریده است امان‌ها

رضا شده‌ست علی‌اکبر و شدی تو حسینش            عوض شده‌ست فقط جای پیرها و جوان‌ها

دوباره راهی مشهد شدیم و توشۀ ما شد            پُر از عریضۀ حاجت شبیه نامه‌رسان‌ها

غـریب‌زاده! قـریبِ به اتـفـاق سپـردنـد            که حاجت از تو بخواهیم ای امام جوان‌ها!

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : مربع ترکیب

الا ای مـظـهـر جــود خــدایـی            جوادی حضرت ابن الرضایی
تـو عـبـدالـلـهی و مولای مایی            کـرامت از شـمـا از ما گـدایی


دو دسـت خـالـی آوردم برایت
سـلام آقـای مـن جـانـم
فـدایـت

نـه دنـبـال غــذا و آب و نــانـم            نه مـحـتـاج عـطـای دیـگـرانـم
به تو وابـسـتـه‌ام دیـگـر نـرانم            خدا می‌خواست من
‌سائل بمانم

خودش فرموده تو باشی مرادم
به دسـتـور
رضا عـبد الجـوادم

کرم تو؛ جود تو؛ دست گدا من            وفـای دائـمـی تـو بـی‌ وفـا مـن
خـطـاپـوشی تو و پُر مدعا من            بـه تـو بـد کـرده‌ام آقـا تـمــامـاً

ولی به رو نیـاوردی تو اصلا
مرا بی‌آبـرو کـردی تو؟
اصلا

گـنـهـکـارم گـنـه بـسـیـار دارم            نظر کن دیـده‌ای خـونبار دارم
ولی من با تو
خـیـلی کار دارم            سـگـم راهی بسوی غـار دارم

سگ کـهـف جـوادم جـانـم آقـا
رسـیـدی تـو
به دادم جـانـم آقـا

نه دنیا نه طلا می‌خواهم از تو            بجای آن ولا می‌خـواهـم از تو
پُر
از دردم دوا میخواهم از تو            برات کـربـلا می‌خـواهم از تو

اگـر چـه جـلـد بـام کـاظـمـیـنـم
فــدایــی فــدایــی حـــســیــنــم

دوباره ماجرای حجره با زهر            دوبـاره دردها را شد دوا زهر
زمین زد بی‌کسی را بی‌هوا زهر            چه میخواهد ز آل مصطفی زهر

کـشید از سـیـنه‌اش آتش زبـانه
امان از
غـربت مردی به خانه

غریبانه به حجره دست و پا زد            زمین که خورد مادر را صدا زد
دو دستش را به خاک حجره تا زد            گـریز روضه را به کـربلا زد

بفکر روضه خـدالـتریب است
شبیه جد
عطشانش غریب است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

تـو عـبـدالـلـهـی و الله مــایــی           کـرامت از شـمـا از ما گـدایی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مـیان پایـکـوبی دست و پـا زد            زمین که خورد مادر را صدا زد

خودش غمگین ولی این قوم شادند            غـرورش را به زیر پا نهـادند
بـرای کـشـتـنـش در اتـحـادنــد            بـمـیـرم آب هم دسـتـش نـدادند

مـلائـک آه از دل می‌کـشـیـدند
کـنـیـزان آه نه کِل می‌کـشـیدند

بروی بام رفت و نیمه جان داشت            لبی زخمی و جسمی ناتوان داشت
خدا را شکر اما سایبان داشت            حفاظی زیر بال کفتران داشت

کـفـن شـد پـیـکـرش الـحـمـدلله
نـبــوده خـواهــرش
الـحـمــدلله

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد حسین رحیمیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا           آه، آه از لحـظـه‌هـای آخـرِ ابن الـرضـا

بر جوانیش بریزد چشمِ پیری، اشک خون           گشته دیگر زندگی، درد سر ابن الرضا


بی کسی شد قسمت آن که کس هر بی کس است           ای اجل تنها تو هستی یـاور ابن الرضا

هر چه هم آمد سرش شکر خدا دیگر نبود           نیزه و سنگ و عصا دور و بر ابن الرضا

شکر حق جان بر لب بابا نیاورده است با           کاکلِ خـونین، عـلـیِ اکـبرِ ابن الرضا*

هر چه در بغداد شد، شکر خدا دیگر نگشت           چـادر خـاکی نصیب دخـتـر ابن الرضا

: امتیاز
نقد و بررسی

* ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

جای جای خانه را پر کرده‌اند از هلهله           تا نـیـایـد ذکـر مـادر مـادرِ ابـن الـرضا

بس کن ای ملعونه این بی‌حرمتی‌ها را که نیست           جای این رقاصه‌ها در محضر ابن الرضا

هم شهیدش کرده، هم خندد به خشکی لبش           جعده و شمر است با هم، همسر ابن الرضا

گرچه او مانند جدش دفن شد بعد از سه روز           کس ندیـده جای پا بر پیکـر ابن الرضا

منظور از علی اکبر ابن الرضا امام هادی علیه‌السلام است

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

به چشمت میهمان کردی تمامِ عمر، زمزم را           به خاکِ تشنه خواندی آیۀ بارانِ نم‌نم را

تویی آن کودکی که از سکوتش درس می‌ریزد           دهان وا کن که بشناسند از هر علم، اَعلَم را


غلام خُرده‌شاگردانِ شاگردان‌تان می‌شد           به دَرسَت می‌فرستادند اگر یحیی‌بن‌اَکثَم را

زیادت نه؛ کمت هم از سر عالَم زیادی بود           نمی‌دانند دسـتان جـوادت مـعـنی کـم را

نمک‌ نشـناس‌ها انداخـتـند اندازۀ جـودت           به جان شانه‌‌ات سنگینی یک کوهْ ماتم را

به مشتت جمع شد کابوسِ خاکِ چادر مادر           زمین با اشک‌هایت ریخت بر سر؛ خاکِ عالم را

قیامِ انتـقام از دست‌های کـوچکت پا شد           چشاندی بر دهان کوچه‌ چندین مشتِ محکم را

تو را با روضه‌های مادرت کشتند، با سَم نه           به کامت ریخت انگورِ اجل با زهر، مرهم را

اگر می‌دید امّ‌الفضل، درمانت شهادت بود           به بیمارش نمی‌نوشاند، هرگز مرهمِ سَم را

زمین در قابِ چشمش آخر ذی‌القعده را می‌دی           نگاه تشـنه‌ات یک آسمان مـاهِ محـرّم را

مسافر بودی و پشتِ نگاهت کاسه‌آبی ریخت           نشان می‌داد حالِ رفتنت یک کربلا غم را

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : شهریار سنجری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مبارکی تو و خود رزق بی‌حساب، جواد            ندیـده است شـبـیـه تو را تـراب، جواد

برای وارث جـود رضـا شدن بی‌شک            نشد به جز تو کس دیگر انتخاب، جواد


اگر چه کل جهان بر سرت خراب شده است            سرت ندیده به خود مجلس شراب، جواد

هـزار شکـر که بعد از شهـادتت دیگر            نبود صحـبـتی از معجر و نقاب، جواد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی            تن تو سوخـت چرا زیر آفتـاب، جواد؟

سه روز چشم فلک روی بام بیدار است            دیار کفر خودش را زده به خواب، جواد

به زخـم‌هـای دلـت اُمِّ فـضـل می‌خـنـدد            نمک زده است دلت را کند کباب، جواد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

با آن سِخـاوت و کَـرَم و مِهـربـانی‌ات            حَـقَّـت نـبـود این همه دردِ نـهـانـی‌ات

تاثیر کرده زَهر به هَر عضوِ پیکرت            طعـنه زَنَـد به لالـه، رُخِ ارغـوانی‌ات


آبَت نمی‌دهد به خُـدا، دست و پا مزن            رَحمی نمی‌کند به تو این یارِ جانی‌ات

در آه آهِ آخَــرَت اِی مـــاهِ فــاطـــمـــه            بوی مدینه می‌رسَد از روضه خوانی‌ات

از بس به داغِ پهلوی صِدّیقه سوخـتی            پـیـریِ تـو رسـیـد در اوجِ جـوانـی‌ات

افتاده ای به یادِ حَسَن که به کوچه گفت؛            مادر؛ فدای صورتِ رنگین کمانی‌ات

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در هـلهله صدای ضعـیـفِ تو گُم شده            می‌رقـصد این شـریکِ بَدِ زندگانی‌ات

هرچه کـبود می‌شوی و گریه می‌کنی            لبـخـنـد می‌زنـنـد به اَخـتـرفِـشـانـی‌ات

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است           عاشـق شدن ما سر اجـبار جواد است

عـمری‌ست گـدائیم ولی غـصه نداریم           سقـف سرمان سایۀ دیـوار جواد است


ما را نبرید از سر این کوچه به جایی           جنّات خـدا گـوشه و بازار جواد است

در نوکـری خود طـلـب مـزد نکـردیم           پُر بودن این کیسه به اصرار جواد است

سـائـل شـدن ما عـطـش بـنـدگی آورد           چون سفرۀ ما سفرۀ افطار جواد است

جان میدهد این کندنِ جان پیش کریمان           عیسىٰ شده آن مُرده که بیمار جواد است

تا صبح ابـد خـانـه‌ات آبـاد رضا جـان           از بس حـرمت مشهد آثـار جواد است

گـفـتند چرا گریه کن فـاطـمـه هـستید؟           گفتیم که این کار فـقط کار جواد است

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پـای عـطـش او چـقدر هـلهـلـه کردند           این هلهله‌ها زیر سـر یـار جواد است

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

جـوان خـانـۀ زهـرا غـریبِ زهـرا تو            صـدای نـالـۀ اَمَـن یُـجـیـبِ زهـرا تـو

بـمیـرم از غـمت آقـا کـسی نداری که            غریب و زخمی و تنها کسی نداری که


میان حُـجـره پَرَت را کسی نمی‌گـیرد            عزیزِ تشـنه سرت را کسی نمی‌گـیرد

چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری            میانِ سُرفـه جگرپاره رویِ لب داری

بـه دادِ تـو نـرسـیـدنـد تا صـدا نـزنـی            کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی

صدای بال و پَر بسته از قـفـس نرسد            صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد

نگو جوانِ رضا تشنه‌ای که آبی نیست            بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست

عجیب زهر بدی بود شعله بر پـا کرد            تمامیِ جـگـرت را که اِربـاً اِربـا کرد

کسی نگفت که آبی دهان خشکـش را            کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را

میان حجـره پَـرَت را کسی نمی‌گـیرد            عزیزِ تـشنه سرت را کسی نمی‌گـیرد

نه ظرف آب کنار و نه بستری داری            نه گِرد خویش برادر نه خواهری داری

برادری که به قـربـان پـیـکـر تو رَوَد            نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد

نه گریه‌کُن که پِی‌ات سر به دشت بگذارد            نه خواهری که برای تو طشت بگذارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند            صدای هـلهـلـه‌ها تا که بیـشـتر نشوند

صدای هـلهـلـه آمد رضا رضا نکـنی            که دست و پا بـزنی و خدا خدا نکـنی

صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در            جوابِ دادِ تو کَف می‌زنند در پَسِ در

به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست            کسی نگفت نخـندید مادرش اینجاست

مــیـان خـنـده و دشـنــام بـردنـت آقــا            کِـشان کِـشان به رویِ بـام بـردنت آقا

کنار خشکْ لبت، کـاسه‌های آب اُفتاد            کشان کـشان بدنت زیر آفـتـاب اُفـتـاد

کشیده‌اند زِ پا با سرت چه بد خوردی            میان راه بگـو چـند تا لگـد خـوردی؟

به روی بـام ولی مثـل اینکـه پـامـالی            بـه روی بـام ولی نه مـیـانِ گــودالـی

ولی به سویِ تو خیره نگاهِ دختر نیست            به روی جسم تو جز سایۀ کبوتر نیست

هزار شُکر که جسمِ تو نامرتب نیست            هزار شُکر که بر بام، جای مَرکب نیست

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

یکـبـارِ دیگـر شد جسارت کنج حجره            مـزد مـحـبّـت شد خـیـانت کـنج حجره
شاگـردِ جـعـده؛ کار دستِ شیـعـه داده            فـتـنه گری کـرده سـرایت کـنج حجره


از زهرِ اُمّ الفضلِ ملعـون شعله‌ور شد            قـرآنِ سـرتاسـر فـضیـلـت کنج حجره

خیری ندید از هـمسری که قاتلش بود            انداخت او را بد به زحمت کنج حجره
لبهایش از فرط عطش از حرکت افتاد            بی‌تاب شد در اوج غـربت کنج حجره
دلـتـنگِ بـابـا بود... دلـتـنگِ نگـاهـش            دلتنگِ قدری عشق و رأفت کنج حجره
یخ کرد دستانش، سرش سنگین شد و سخت            افـتاد با پهـلو، به صورت کنج حجـره
بخشنده بود و تا که محکم بر زمین خورد            ویـران شد ارکانِ سخاوت کنج حجره
جـان داد در اوج جـوانـی مـثـل مـادر            می‌رفت مشـتـاقِ شهـادت کـنج حجـره
با پای دل می‌رفت گریان سمت کوچه            با داغ مـادر داشت خلوت کنج حجـره
شد قـاتـلـش آتـش، لگـد، غـنفذ؛ مغـیره            جان داد پایِ این مصیبت کنج حجره!

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

دور و برش با عشوه ظرفِ آب در دست            کِل می‌کشید آن بی مروّت کنج حجره

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : رضا یعقوبیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

ایـا ای مــظـهـر نــور خــدایـی            تــو امـــیــد هــمـه اهـل ولایـی

چو اجدادت تویی صاحب کرامت            گـل زهـرا جـواد ابن الـرضایی


تــویـی نــهــم گـل بــاغ ولایـت            به شیعـه همچو بابت مـقـتـدایی

تـمـام اهـل عــالــم را امــیــدی            چراغ بینش و شمس الضحـایی

ســرا پــای وجــودت نـــورِ الله            به چشم اهل دل نـور و ضیایی

کرم بارد زِ هر انگـشت پـاکـت            به هر سائل کنی لطف و عطایی

گــدا از درگـه تــو رد نـگــردد            که سر تا پا همه جود و سخایی

تویی سرمـنشاء لطف و عنایت            امـیـد اهـل مـعـنـا، جـان مـایـی

به زیـر سـایـۀ لـطـفـت نـشـیـنم            که تو مولای من صاحب لوایی

حــریـم کـاظـمـیـن تـو بـهـشـتـم            وَزد در آن حـرم بـوی خـدایـی

چنان زهرای اطهر در جـوانی            به راه دین حـق گـشـتـی فـدایی

به دست هـمـسـر نـا مـهـربـانت            شـهـیـد کـیـنـه با زهـر جـفـایـی

زمن جز خوبی و احسان چه دیدی            تو بـرگـو در پی قـتـلـم چـرایی

شده دل خون ز داغت هادی تو            زنـد فـریـاد، داد از این جـدایـی

منم دل خسته بیمار تو ای دوست            دو عـالـم تو امید این (رضایی)

بوَد این خواهشم از حضرت دوست            دم آخـر بـه بــالــیــنــم بـیــایـی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کنیزان کف زنان در پشت آن در            ولی تو بـر زمـین داری نـوایی

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود تاری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در میان حجره جان می‌داد و یک یاور نداشت            غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت

آفتاب عـمر کـوتاهش نهان می‌شد ولی            آسمان دیده‌اش جز اشک و خون اختر نداشت


بوی عطر غربت آمد از حریم حجره‌اش            باغبان باغ غم چون او گل پرپر نداشت

کس عیادت جز اجل زآن یوسف زهرا نکرد            پیک مرگ آمد ولی او تاب در پیکر نداشت

تا کـند رفـع عـطش آن لالـۀ بـاغ رضا            غیر سقای دو چشمش هیچ آب آور نداشت

در دل دریای ماتم دست و پا می‌زد چو موج            زورق افتاده در توفان غم لنگر نداشت

خاک قبرش چون که می‌بخشد به عالم آبرو            هر که رخ را بر حریمش سود «یاسر» بر نداشت

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

او میان حجره جان می‌داد و قاتل پشت در            پایکوبی کرد و شرم از روی پیغمبر نداشت

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

تـسلای دلِ مظـلـومِ عـالم عالـمی دارد            گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد

برای جرعه آبی دست و پا می‌زد؟ نه وَاللهِ            بیادِ تشنـۀ گودال، در جانش غمی دارد


صدای العطش با نالۀ مادر بهم آمیخت            بمیرم گوشۀ حجره، چه حالِ دَرهمی دارد

بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده            چنان سَروِ شکسته، گوئیا قدّ خَمی دارد

به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار            شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد

بزیرِ لب نوا می‌کرد: من داغِ حسن دارم            که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد

پیِ دیـدارِ هـادی "یابُـنَـیَّ" گفت، تا آمد            بیادِ اکـبرِ لـیلاست، اشکِ نم‌نـمی دارد

ندارد خواهری را در برِ خود گریه‌کن، اما            به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد

خدا را شکرجسم او، نشد پامال سم اسب            نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد

در این مقتل هزاران شکر، نگشته غارت اموالش            سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد

نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک            نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده و یا حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدای العطش با هلهله بدجور دَرهم شد            بمیرم گوشۀ حجره، چه حالِ دَرهمی دار

تنِ مسموم را با سر کشاندَن، اوجِ بیرحمی است            که در برخورد با هر پله، ضربِ محکمی دارد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

نه جسمش زیر سمّ اسبها با خاک یکسان شد            نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان ساربان و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

ندید آقا، در این مقتل جفای ساربانان را            سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسین رحمانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بـاران گـریه‌های شـبانه که پـا گرفت            دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت

یادش بخیر تا که رسـیدم به کاظـمین            از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت


گـفـتم سلام حضرت احـسان بی‌کران            در سایه‌سار مهـر تو دیدم دعا گرفت

فرصت برای عرض حوائج نمی‌دهی            چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت

آه ای جـوان آل عـلـی روضـۀ تـو را            باید که از مـدیـنه و از کـربلا گرفت

مانند مـادرت به زمین خورده‌ای اگر            زهر جفا رسید و توان از شما گرفت

صورت مکش به خاک زمین، نور عالمین            از موی خاکی‌ات دل عرش خدا گرفت

فریاد العـطش که کشیدی تو از جگر            با سوز ناله‌ات همه عالم عـزا گرفت

هی دست و پا زدی وسط حجره‌ات فقط            مـادر بخـاطـرت دم واغـربـتا گـرفت

از آه و ناله‌ات شده این حجره کـربلا            گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت

ذکرش خدا خدا؛ که همان دم سنان رسید            با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟

والشِّمرُ جالسٌ؛ سر او را ز پیکـرش            با ضربه‌های خنجر کند از قفا گرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هی دست و پا زدی وسط هلهله؛ فقط            مـادر بخـاطـرت دم واغـربـتا گـرفت

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : هستی محرابی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : چهارپاره

یک باغ روضه دارد این لاله در شکفتن            کی می‌شود خزان را با یک اشاره گفتن
ای جانِ زهـر آلـود از جامِ زهرِ کینه            باید که شرحِ غم را با گوشِ جان شنفتن


چون خاطراتِ عمرت در طولِ زندگانی            آن هم خلاصه گشته در موسمِ جوانی

از دردِ غـربتِ تو آخر کسی نپـرسـید            دل‌مـردگـان کجا و این روحِ آسـمـانی
بر شانه‌های کـوچک سنگـینیِ امامت            دردا یکی نـبـوده از تو کـنـد حـمـایت
مظلـومی‌ِ تو این بس حـتی میانِ خانه            همسر نموده بر تو با زهرِ کین خیانت
دردِ تو دردِ کـوچه از رنـج‌های مـادر            آن ماجـرای تلـخ و ظلم و جفای مادر
ديوار و در عذابی‌ست هر لحظه پيشِ چشمت            یک عمر داری بر لب روضه برای مادر
افـتاده در دلـم تا شـورِ غـم و عـزایت            دارم ز دستِ گردون هر لحظه من شکایت
یـادِ شـهـیـدِ دشـتِ کـرب وبـلا کـنم تا            در روضه‌ سیلِ اشکم جاری شود برایت
دیـدی که شـمـر آمد در قـتـلگـاهِ جدّت            رفته به عـرش اعلی ای وای آهِ جدّت
زینب ز خـیـمه آمد بر مقـتلِ حسینـش            شیب‌الخضیب دیده چون روی ماهِ جدّت

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

با هلهـلـه نشـسـتـند آری به این بهـانه            پـای شـهـادتت ای شـاهـنـشـهِ یـگـانـه
غربت حکایتی شد در کاظمینِ چشمم            بـردنـد جـسـمِ گل را تا روی بامِ خانه

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمود شریفی (کمیل کاشانی) نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعولن قالب شعر : غزل

دلـم در هـوای جـواد الائـمّـه            گـرفـتـه نـوای جـواد الائـمّـه
بهشت صفا هر که خواهد، ببیند            به صحن و سرای جواد الائمّه


بلند است بر بام قصر سخاوت            هـمـاره لـوای جــواد الائـمّـه

بزرگی ببـوسد زمین ادب را            که افـتد به پـای جواد الائـمّه
رها شد " اباصلت" از کنج زندان            ز فـیض دعـای جـواد الائـمّه
به یحیی ابن اکثم عصا کرد اقرار            کـه دارم ولای جـواد الائـمّـه
به پایش وجودم متاعی حقیر است            دو عـالـم فـدای جـواد الائـمّه
اگر درد داری به اخلاص رو کن            به دارالـشـفـای جـواد الائـمّه
خوشا حال آن کس که با اشک آید            به بـزم عـزای جـواد الائـمّـه
جزای کسی که دلش با جواد است            فـقـط با خـدای جـواد الائـمّـه
دل ســنـگ شــد آب حـــتــی            ز غـمـنـالـه‌های جواد الائـمّه
گل باغ طاها، جوانمرگ زهرا            بـمـیـرم بـرای جـواد الائـمّـه
نوای «کمیل» است گاه توسل:            گـدایـم گــدای جــواد الائـمّـه

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثمن

عـمری گدای صاحب این خانه ماندیم            خود را درون مجلس روضه رساندیم
پـا را مـیـان این مـجـالـس بـاز کـردیم            دل را به پـایِ روضه و منبر نشانـدیم


گـاهی بـلـند از پـردۀ دل گـریه کـردیم            گاهی به زیر لب زیارت‌نامه خـواندیم
مـشـمـول الـطـاف زیــادِ اهـل بـیـتـیـم
گـریـه کـنِ داغ جــواد اهــل بـیــتــیــم
شـاهِ وفـا بـود و شـریـکـش بی‌وفا بود            تنـهـای تنهـا حـضرت ابن الـرضا بود
در خانه غربت داشت باید گفت از این حیث            خـیـلـی شـبـیـهِ بـه امـامِ مـجـتـبـی بود
وقتی تنش می‌سوخت از زهر ستمگر            در شـام یـاد شـامـیـان و عـمـه‌هـا بـود
هنگام جان دادن اسیرش کرده این غم
گر چه جوان بوده است پیرش کرده این غم
سخت است وقتی خسته و بی‌جان که باشی            مظلوم بین جمعی از خویشان که باشی
مسـمـوم بـاشی و تـنت در تب بـسوزد            دردش دو چندان می‌شود عطشان که باشی
حـالا تـجـسّم کن چه حـالی داری آنجا            با یـادِ میخ و سیـنه‌ای گریان که باشی
مادر میان شعله‌ها می‌سوخت می‌سوخت
با روضه‌اش ابن الرضا می‌سوخت می‌سوخت
هم گریه حـیدر کرده هم زهـرا برایت            هـم ابــتــدای کــودکـی بــابـا بــرایـت
هم شیعـه‌ات آنقـدر بـر تو گـریه کرده            قــطره به قـطـره تا شـده دریـا بـرایت
امـا تـنِ جـدِّ غـریـبت زیـر خـورشـیـد
این داغ را بـاید که از زینب بـپـرسـید
پشت در بسته عطش بال و پرت سوخت            هم که دلت هم که تمام پیکرت سوخت
چـشـمان تو سمت خراسان بود انگـار            دل‌هـا بـرای آن نـگـاه آخـرت سوخت
تـب داشـتـی فـکـر مـدیـنـه بودی آخر            عالم به ذکر وای مادر مادرت سوخت
زهــرا بـه بـالـیـن تـو آمـد بـا قـد خــم
بر جسم و جان خـسته‌ات گردید مرهم
این چـشـم‌ها بی‌اشـک‌ها لـطـفی ندارد            بـی‌گـریـه بـر آل عــبـا لـطـفـی نـدارد
دنــیـا خــدا دانـد بـرای لـحـظـه‌ای هـم            بـی‌اهـل بیت مـصـطـفی لـطـفی ندارد
پــای تــمــام روضــه‌هـا بــودیــم امــا            بـی‌روضـۀ کـرب وبـلا لـطـفـی ندارد
امشب که غمگـینِ جواد ابن الرضاییم
یک بارِ دیگر روضه خوان کربلائـیم
ای وای از آن وقـتی عـلـمدارت نباشد            ای وای اگر غـم دست بـردارت نباشد
سخت است بین عـده‌ای بیـگـانه باشی            اما به هـمـراهت کس و کـارت نبـاشد
وقتی که سرها روی نی هـا شد نمایان            ای‌کـاش روی نـی سـرِ یـارت نـبـاشـد
خـتـم کـلامِ منـبرِ روضه حـسین است
یعنی نمک در آخر روضه حسین است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وقـتی کـنـیـزان هلـهـله کردند بی‌شک            در شـام یـاد شـامـیـان و عـمـه‌هـا بـود

هم که خـدا دیده تدارک زیر خـورشید            یـک سـایـه بـا بـال کـبـوتـرهـا برایت